باغ
**
بشکنددستی که درآفاق،شبگسترشده!
ننگ برتوفان،که درگلشن،خزان آورشده!
ماهِ تابان،آن سبکپروازِدشتِ آسمان
درقفس جان می کَندبابالِ خاکسترشده!
دربهارآرزو،پژمرده اکامی ام
باغ کی زیباشودبالاله ی پر پرشده؟!
درسبوی خنده ی شیرین لبان،جزآه نیست!
عاشقان رامی کُشدزهری که درساغرشده!
کی توانم دیدآیا؟درکویرتشنگی
کینه ی دریادلان،دریای پهناورشده
کی توانم دیدآیا؟ درسپهرابرپوش
نعره ی آتش زبانان،رعدروشنگرشده
آه خواهم دیدآیا؟آفتابِ شب شکن
باردیگرچون عقاب عشق،آتشپرشده
درکنارسایه ی شبدیز،نجوا می کنم
بشکنددستی که درآفاق،شبگسترشده!
شاعر : استاد حسن اسدی شبديز
خوانش دکلمه : لیلا
اشعار حسن اسدی ، شبدیز اسدی ,درآفاق،شبگسترشده منبع
درباره این سایت